جدول جو
جدول جو

معنی ذات حج - جستجوی لغت در جدول جو

ذات حج
(تُ حَج ج)
آبی است در طریق مکّه به شام و گویند از تبوک حفار است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ حَص ص)
رحم ذات حص ّ. رحم محصوصه. رحم حاصه، رحم مقطوعه. خویشی گسسته
لغت نامه دهخدا
(تُ)
موضعی است میان شام و مدینه و حاج جمع حاجت است
لغت نامه دهخدا
(تُ یَ)
دارائی. مال. ذات ید فلان، مایملک او. قلت ذات یده، تنگ دست گردید
لغت نامه دهخدا
(تُ طَ)
سورتی از قرآن که به طس آغازد
لغت نامه دهخدا
(تُ شَل ل)
پشته ای است به دیارغطفان. و بجای لام شل دال هم آمده است. یعنی شدّ
لغت نامه دهخدا
(تُ رِ)
موضعی است به دیار عرب. مثقب عبدی گوید:
مررن علی شراف فذات رجل
و نکبن الذرانح بالیمین.
(معجم البلدان).
و ابن الأثیر در المرصع ذات رجل این شعر را گوید به دیار کلب در شام است، و نیز جایگاهی است به زمین بکر بن وائل. (المرصع). و یاقوت گوید: از ارض بکر بن وائل از اسافل حزن، و نیز محلی نزدیک یمامه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(ذَ تُ حَ)
رجوع به ذوات حامیم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذات بحت
تصویر ذات بحت
ناب زاد زاد ناب هستی
فرهنگ لغت هوشیار